آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

از مامان به نی نی

صد روزگی و روز مهندس

1392/12/5 15:27
نویسنده : مامان مریم
227 بازدید
اشتراک گذاری

بسم الله

سلام به نازنین پسرم

امروز روز مهندس هست. این روز بر من و پدرت مبارک خجالت هر چند با تمام علاقه ام به تحصیل فعلا خیری از رشته ام ندیدم. در عوض، پدرت مهندسی فوق العاده است. کسی که علما و عملا از تحصیلش استفاده کرده است. موفقیت رورافزون او قوت قلب من است.

شما وارد صدمین روز زندگیت شدی. خیلی حرف دارم برات بگم اما امان از مشغله. 24 ساعت که چه عرض کنم، 48 ساعت هم کمه...الان هم با یه دست تایپ میکنم و با دست دیگه جغجغه تکان میدم خنثی 

خیلی دوست دارم از حال و هوای این روزها در سال های گذشته برات بگم.. پارسال 5 اسفند احساس میکردم که باید تو در وجودم باشی... با اینکه خیلی پیشتر به تو می اندیشیدم و حتی بعد از 9 ماه از زندگی مشترکمان یعنی حدود آذر 90 این وبلاگ را برای شما باز کردم، ولی داشتنت استرس آور بود! و در آخر تصمیمان را قطعی کردیم و خواست خدا نیز مقدر بود...  و  شما 6 اسفند مهمان وجودم شدی... و 26 اسفند متوجه شدم.

دو سال قبل زندگی آرام و عاشقانه ای داشتم و سرم به درس گرم بود.

سه سال قبل در همچین روزی آماده ی بزم عروسی خود بودم. خاطرم هست پنجشنبه بود و منو باباجون در خانه خودمون مشغول کارهای نهایی بودیم تا 6 اسفند روزی بیادماندنی برامون بشود . که شد!!!

چهار سال پیش هم در این ایام درگیر و دار خواستگاری ها بودم. زمانهای دقیق را در دفترم ثبت کردم اما به گمانم همین 4-5-6 اسفند پدرت برای اولین بار آمد. نمی دانم!

خدایا بابت این چهار سال شادی و آرامش شکر... بخاطر وجود همسر عزیزترازجانم که همیشه کج خلقی هایم را پدرانه ندید میگیرد و باز هم پدرانه حمایتم میکند، ممنونم. (خدا پدر جونم و همسرم رو حفظ کن قلب)

 

پ.ن 1: امروز یهو دیدم خودت به تنهایی با دستای کوچولوت جغجغه هاتو گرفتی.  خیلی خوشحال شدم.

پ.ن 2: دیروز رفتم عقد خاله منصوره. خیلی حیلی از این اتفاق خوشحالم. تو راه برگشت هم به باقی رفقا اطلاع دادم. تو راه کلی خرید کردم. شما هم پیش مامانی بودید و خداروشکر به هردوتون خوش گذشته بود. انشالله عاقبت همه جوونا ختم بخیر بشه. خصوصا منصوره ی عزیزم قلب

پ.ن 3: خدایااااا کمکم کن. این همه مشغله و خستگی. ...

پ.ن 4: نکته ی کنکوری این پست اینه که من بیشتر از دو ساله اینجا مینویسم. اما سه تا پست اول که خیلی خیلی قدیمیه در یک اشتباهه نی نی وبلاگانه تاریخهاش به هم خورد ناراحت

پ.ن 5: قصد دارم امروز به مناسب صد روزگی شما و تبریک روز مهندس به پدر، کیکی بپزم. اگر وقت شود افسوس عکس کیک و 100 روزگی رو بعدا میذارم. این عکس هفته قبل هست. لباس هم کار دست مربی مهد من هست .

پ.ن 6: جدیدا بر خلاف قبل برای خواب شب بسیار اذیت میکنی. کم شیر میخوری و... خدایا صبورم کن... تازگی ها از کتاب نجوا با کودک متوجه شدم شما فرشته مشرب هستی نازنینم قلب امروز برای اولین بار فایلهای لالایی رو برات گذاشتم. استقبال بد نبود. البته برات پریشب لالایی خوندم که بغض کردی و زدی زیر گریه. دقیقا همون لالایی که مامان برام میخوندند. البته منم بعد 25 سال بغضم میگیره ناراحت

و در آخر در فاصله ی این پست بنده شما رو چندین بار بغل کردم، رو پام گذاشتم و... اوه و در آخر شما خوابیدید.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سعیده
5 اسفند 92 15:37
ماشالا خدا ببخشه این آقا محمد حسین نازو. مامان مریم براش اسپند دود کن. خوشحال شدم به طور اتفاقی وبلاگتو دیدم.
خاله سمانه
5 اسفند 92 23:19
سلام روزت مبارک خانوم مهندس سالگرد ازدواجتون هم مبارک ممنون عزیزم
خاله ستاره
6 اسفند 92 10:05
سالگرد ازدواجتون مبارک ایشالا سالیان سال کنار هم با خوشی و شادی زندگی کنید و گلایی مثل محمد حسین خدا بهتون بده. روز مهندس هم بر شما مبارک ایشالا به زودی دکتر هم بشی
خاله مائده
6 اسفند 92 23:51
وااااااااااای مریم مریم یعنی من عااااشق اون عکس دومیه شدم ماشالله هزار ماشالله یه فرشتس دقیقا مثل یه عروسک میمونه خدا حفظش کنه!!!!!! عزیزیییییزم دیگه طاقت ندارم هر جور شده قبل از عید یه بار خونه ی من دور هم جمع بشیم منتظرم نقلی کامل خوب بشه ویروسش خیلی خطرناکه........ هنوز اسهال داره بچم مریم چه قدر جالبه که همه ی اتفاقای خوب تو 6اسفند افتادن همشوووووووووون مبارک به خصوص سالگرد ازدواج ونی نی مریم چون من خودم مهندس نیستم نمیدونستم امروز روز مهندسه یه تبریک خشک و خالی حتی به محمد امین نگفتم واسه محمد حسین گل هم نگران نباش فاطمه یکتا هم به این سن که رسید یهو شیر خوردنش کم شد ولی بعدا رفتم تو نمودار رشد بهداشت دیدم که دقیقا از سه ماهگی شیب نمودار کم شده و نقلی هنوز رو نمودار بود خدارو شکر راستش منم خییییییلی حرص میخوردم وقتی میدیدم که شیر نمیخوره ولی اصلا نگران کننده نبود و تو رشدش هم آنچنان اثر نداشت خوابش هم تنظیم میشه انشالله انقدر نی نی گل و ماه بوده که بد عادتت کرده
سهيلا مامان وانيا
10 اسفند 92 0:41
سلام چه گل پسر خوشگلي ماشالله خدا حفظش كنه.روزتون مبارك.خوشحال ميشم به وبلاگ ما هم سر بزنيد