آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

از مامان به نی نی

روزها مریض داری و غصه داری من

1393/6/24 0:42
نویسنده : مامان مریم
232 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکم زودتر خوب شو... دلم طاقت ندارد... 

پ.ن 1: از روی دلتنگی به فایل عکسهات پناه آوردم...

اینجا وقتیه که منو دیدی و میخوای از دست من فرار کنی.

 

این شما و این آتلیه خانگی منزل مامان جون

 

اینجا هم باغ هست که وقتی بابا نبودند رفتیم.

 

پسرک من خیره به ماشین لباسشویی (همین امروز تعمیرکار اومد و یه خرج قلنبه گذاشت رو دستمونسکوت)

 

پ.ن 2: امر.ز عجیب غمزده بودم.. مریضی محمد حسین، نخوردن داروهایش، خوردن دارو و سپس بالا آوردن هایش، گم شدن انگشتر فیروزه ام... همه و همه دست به هم داد تا از صه منفجر شوم. اما باز هم به همان رسم همیشگی مادر و همسر بودن همه را در درونم کاشتم و به لب خندیدم...

پ.ن 3: از امشب به اتاق شما کوچ کردم. میز کارم را به اتاق شما آوردم تا کلیک های شبانه خواب تو را مختل نکند.

پ.ن 4: محمدحسین چند ثانیه ای بدون کمک می ایستد و با مبل به راحتی راه می رود. امشب در یک حرکت انتحاری و یک شبه سینه زدن را فشرده آموخت! به هر حال محرم در راه است چشمک البته پیش از این هم خیلی برایش سینه می زدیم... ارباب نگهدارت پسرم دلشکسته محمدحسین علاقه شدیدی به دنبال بازی داره و همش در توهم اینه که ما میخوایم بگیریمش خنده و دائما از دستمون فرار میکنهبوس

پ.ن 5: جمعه عصر رفتیم پارک و شام هم بیرون بودیم تا دا شمال به دلمان نباشد!! شنبه صبح هم سراسیمه به مطب د. کرامتی عزیز!! رفتیم.... از اتفاقات شنبه شب بهتره نگم غمگین

پسندها (3)

نظرات (1)

مائده
24 شهریور 93 11:48
سلام واي عزيزم محمد حسين هم مثل فاطمه يكتا مرتب مريض ميشه باور كن منم ديگه طاقت مريضيه فاطمه يكتا رو ندارم بچم از شش ماهگي مريضياش شروع شد و از همه بدتر اينكه هيييييچ دارويي رو نميتونه بخوره و همه رو بابا مياره من فكر ميكردم فقط فاطمه يكتا اينجوريه آخه بچه ي جاري ماشالله نه ماهشه هنوز هيچ مريضي نگرفته و روز به روز كپل تر ميشه