آدامس ضرر داره!
به نام خدا
برایت گفته بودم که علاقه عجیبی به آدامس داری و هر زمان که پایین باشی با بهانه گیری های بی مورد از مامانی آدامس میگیری! دیروز از پایین به بالا آمدی و طبق معمول آدامسی در دهان داشتی. سراغ یخچال رفتی تا آب بخوری و لیوان آب پر شد و یخجال خس شد. من چشم غره ای رفتم و نگاهم را برگرداندم. تو همان لحظه برای خوشحالی من آدامست را درآوردی و باحالت خاص خودت گفتی: مامان بفرمایید! آدامس ضرر داره!!!
و من داشتم در جا غش میکردم از خنده و دوق! البته قبلتر هم از این حرکات خودشیرینی در زمینه آدامس داشته بودی!!!! برای خوشحالی ما دست روی نقاطی میگذاری که میدانی دلخورمان میکند...
قند و عسل و نباتی پسرکم!
دیروز صبح در راه مهد برایت چلذ کتاب خریدم. ولی بدلیل اردویمهد، شما مهد نماندی! ظهر که از خواب بیدار شدی میگفتی:مامان جلبم کجاست؟ بیار کتابمو جلب کنم و با هم رفتیم از کالسکه آوردیم و با چه شوقی جلب کردیم :) انشالله روزی برسه دفتر دانشگاهتو جلد کنم عزیزکم!
فردا همگی عاطم بیدهندیم. امیدوارم خوش بگذره!