روزهای نبود پدر...
سلام پسرم عزیزم
بابا روز یکشنبه رفتند سفر.من و شما خانه موندیم تا مامان کارهاشو تموم کنه...کارهایی که هیچوقت تمومی نداره. امیدوارم روزی برسه که رنگ آرامش رو ببینیم... شب اول مامانی اومدند پیشمون و شب دوم خاله فهیمه. امروز هم دندانپزشکی رفتم که خداروشکر هیچ مشکلی نبود. زود تند سریع یه پست تصویری...
عکسهای دیروز- 114 روزگی
محمدحسین متعجب
محمدحسین دختر می شود
محمدحسین و خرسی ها
لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم...
قربان صدای دلنشینت محمدحسین...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی