محمدحسین دندون دار می شود!!
دیری دیرینگگگگگگگگگگگ!!!
بله! بلاخره جوجک ما هم دندون دراورد! امروز وقتی تو آژانس بودیم تا بریم اتلیه، زنعمو جون دیدند. خیلی هیجان زده شدم و تعجب کردم چرا خودم متوجه نشدم. همون موقع سریع به بابایی و مامانی و مامان جون اطلاع دادم و مامانی گفتند که دیروز وقتی با قاشق خوراکی میدادند فهمیدند ولی بیرون نزده بوده خلاصه کلی هیجان بابت دندون جوجک! فعلا هم که نمیشه عکس بگیرم. اصلا و ابدا امکان عکاسی از دندون همایونی وجود نداره
اما جونم بگه از دومین اتلیه محمدحسین که جونمو به لبم رسوند آقایی که قبلش خوب خوابیده بود و تو ماشین کلی شادی میکرد به محض رسیدن بدقلق شد و اصلا نمی شست! خلاصه با یه بدبختی و فلاکت ازش عکس گرفتیم. پشت صحنه یه سری عوامل بودند فقط مخصوص خندوندن پسری! بنده خدا زنعمو کلی زحمت کشیدند تا محمدحسین جان مادر بخنده
خیلی خسته ام انشالله گلچین عکسهاتو برات میذارم عزیزدلم...
پ.ن: دیروز هری پاتر شده بودی و با جارو خاک انداز خونه رفیق!! انقدری که وقتی بلندت میکردم از کنارشون جیغ میزدی و مجبور بودم بدم دستت تا باهاشون بازی کنی و حتی توی بغلم هم دسته بلنده جارو رو گرفته بودی. خیلی بامزه بود. کلا به لوازم خونه علاقه عجیبی داری من جمله غذاساز و ماشین لباسشویی.