آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

از مامان به نی نی

سرماخوردگی من، پدر، پسر

1393/6/26 0:38
نویسنده : مامان مریم
144 بازدید
اشتراک گذاری

امروز نور علی نور شد. خانواده سه نفره ما مریض شد! و تا الان به مدد دمنوش آویشن و قرص جوشان و غیره و ذلک در خدمت شما می باشم. بی حوصله بدتر از همه آن که پسرک بیمار بخاطر خوردن داروهای آنتی بیوتیک معدش به هم ریخته و دچار روانروی!!!! شده است! نتیجه این است که دو روز متمادی سه لایه شلوار یا شلوارک پایش است تا مبادا خانه ی دسته گلمان را نجس کند دروغگو روزی یک یا چند بار ماشین لباسشویی روشن می کنیم. بماند که همیشه یک خروار برای شستشو با دست هم باقی می ماند سکوت با همه ی این اوصاف بعد از نظافت منزل و کلی رخت شوری!! به خانه مامان جون رفتیم!! اون هم با بی آرتی و برای اولین بار سوت اما بر خلاف تصور عموم، خیلییییی راحتتر از آنچه فکر میکردم بود  از سر کوچه تا دم در بی آرتی تاکسی گرفتم و محمد جان خیلی همکاری کرد و در آغوشی آواز می خواند دلشکسته طبق معمول همیشه هم بابا جون دم دانشگاه اومدند دنبالمون و رفتیم خانه. شما دایی عرفان و بابا جون رو از پله های بی آرتی دیدی و حدود 15 دقیقه ممتد شااااااااااادی می کردی بوس خیلی خیلی ماه و نازنین هستی محمد من! 

40 روز تا محرم باقی مانده...

پسندها (1)

نظرات (0)