آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

از مامان به نی نی

محمدحسین کنجکاو

1393/10/27 1:37
نویسنده : مامان مریم
250 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسرک پاییزی من!

دومین پاییز عمرت هم سپری شد و زمستان بهاری از راه رسید!! پسرکم روزبروز بزرگتر و شکوفاتر شده  و حالا فقط از دور باید به تماشای ایام کودکی اش بنشینم. نمیدانم نوشته ام  یا نه، محمدحسین مادر خیلی وقت است که مرواریدهای پنجم و ششمش هم در آمده و حالا نوبت دندانهای هفتم و هشتم هست که بیرون بزند و با آمدنش، آرامش را به دلبندم بازگرداند. این روزها محمدحسین بسیار بسیار باهوشتر از قبل شده، حیف که فرصت ثبت تک تک خاطرات نیست. چند وقتیست به طرز عجیبی به تمام محتویات میزنهارخوری دسترسی دارد و در هفته گذشته هر روز صبح (یا همان ظهر عرفی) یک دسته گل به آب داده است. یک روز شیشه ی حاوی چهارمغزش را ریخت! یک روز ظرف ابلیمو را ریخت، روز دیگر ظرف شکلات صبحانه شکست و... معنای شیرین زبانی را بدرستی متوجه میشد. مثلا همین امشب که در راه برگشت از منزل مامان جون هر چند دقیقه یک بار ماما و بابا میکفت و همزمان با گفتن آنها لبخند ملیحی روی لب داشت. اعضای صورت را میشناسد و رکوع و سجده میرود.  اگر کسی در حیاط را باز کند متوجه شده و ما را مطلع میسازد!! (بعلت خستگی و عدم تمرکز کامل بیاد نمی آورم)

این دو هفته درگیر امتحانات بودم که به لطف خدا تمام شد. در هفته قبل امتحانات دو روز و در هفته امتحانات (روزهای امتحان) چند روزی منزل مامان جون ماندیم و حسابی زحمت دادیم. شما هم بسیار شیطنت کردی! تصمیم جدی گرفته ام دیگر آنجا نمانم از بس تو همه را مشغول به خود میکنی و دسته گلهای جوروجور به آب میدهی!! سایر روزهایی هم که خانه بودیم مامانی در امورات بچه داری کمکم میکردند. حالا من مانده ام و کوهی از پروژه ها و کارها! خدا کمک کند!!  این دو روز کاملا استراحت کردم و از زندگی لذتی دو چمدان بردم... عروسی و پاتختی دوست عزیزم منصوره جان هم مصادف با ایام فراغت شد و بسیار دلچسب شد!

 

1 سال و 2 ماه و 2 روزگی

پسندها (1)

نظرات (1)

مائده
28 دی 93 0:48
چه خوب كه امتحانات تموم شد...