آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

از مامان به نی نی

روز آخر...

1392/5/16 12:43
نویسنده : مامان مریم
122 بازدید
اشتراک گذاری

سلام محمدحسین جان

امروز 29 ام ماه مبارک رمضان هست. بگذریم از اینکه مامانت اصلا نتونست استفاده ای بکنه گریه  

دلم خیلی گرفته. برای اعمال ضعیف خودم...تنها خواسته و آرزوی من عاقبت به خیری شما هست.

خدایا به بدی من نگاه نکن...پسرم پاک و معصوم هست...محمدحسین را در پناه خودت حفظ کن...(الهی فدای حرکات دستو پات. هم اکنون تکون شدیدی خوردی قلب  آخه تازه صبحانه خوردم )

خانم دکتر حجتی گفتند فقط زایمان طبیعی بدون اپیدورال انجام میدهند. منم عزمم رو جزم کردم که انشالله بتونم طبیعی طبیعی گل پسرم رو به دنیا بیارم...انشالله. خدایا توانش رو به من بده...

 

روز آخر چقدر عرفانیست...چشم هایم عجیب بارانیست...

عطر جنت تمام شد افسوس...آخرین لحظه های مهمانیست...

پ.ن1: امشب افطار خانه مامان جون دعوتیم. چند شب پیش هم خانه زنعمو بودیم. 

پ.ن2: تو این ماه بابا جون یه صندلی راحت برای نشستن من تو هیئت ها خریدند. خیلی خوب و راحته. دیشب هم با خودمون بردیم. خرید ویژه دیگه صندل تابستانه هست! یه کفش گوگولی برای پاهای مادری که قراره ورم بکنه! اینو هم یه روز که با مامانی رفتیم خرید از ونک به همراه چند شاخه نیلوفر آبی گرفتم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله ستاره
16 مرداد 92 15:06
عزیز دلم شما همین که مسئولیت مادر شدن رو بر عهده گرفتی کلی کار مهمی کردی!
شکر خدا تصمیمت رو گرفتی برای زایمان حالا باهات مفصل صحبت می کنم، هفته بعد یه قرار یذاریم همو ببینیم