آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

از مامان به نی نی

عشق چیست؟

1392/11/1 12:29
نویسنده : مامان مریم
141 بازدید
اشتراک گذاری

عشق یعنی پسرک بی قرار و نا اروم به محض رفتن تو بغل مادرش اروم بگیره و در کمتر از 30 ثانیه بخوابه.

 

عشق یعنی تو جمع مهمونا، پسرک چشم از مادر برنداره.

 

عشق یعنی صدای نفس های پسر. وقتی شکایت چیزی را به مادر میکند.

 

عشق یعنی برق نگاه پسرک. وقتی شادمان و راضی از شرایطش هست.

 

عشق یعنی با صدای مادر قاه قاه بزنه و از خودش صدا  در بیاره.

 

 

عشق یعنی تو، یعنی محمدحسین...

 

چقدر قبل از مادر شدن کوچک و کم فهم بودم...دیگر همه چیز برایم تغییر کرده.. ثانیه به ثانیه ی این روزها برایم مشق عشق است... مشق مادری ست.. مشق بندگی ست...

نمی دانم حضور محمدحسین تاثیر کدام دعای خیر مادر یا کار خیر نکرده ام هست؟ نمی دانم چطور لایق داشتن فرشته ای شدم؟ نمی دانم چطور آغوشم مامن و پناهگاه این موجود معصوم شد؟؟...

 

هر چه که شد،  خدایا شکرت... 

 

پ.ن 1: روز پنجشنبه واکسن دو ماهگی زده شد. روز اول شما کمی نا ارومی کردی و بعضی اوقات موقع خوردن شیر یا توی خواب، جیغ میکشیدی. فدای شما بشم که اذیت شدی. همون روز مامان جون و دایی از صبح اومدن پیشمون و شب هم موندند. جمعه ظهر همگی به اتفاق خاله الهام اینا رفتیم طلائیه. شما کل مدتی که بیرون بودیم خواب بودید. بعد از ظهر هم رفتیم ملاقات آقا جون (بابابزرگ بابا). خداروشکر حالشون بهتر شده. غروب رسیدیم خانه و شما از راه نرسیده با بابایی رفتید آب بازی. بعد هم سریع کارامونو کردیم و رفتیم خانه عموعلی اینا. عمو ها و عمه جون اومده بودند دیدنی زینب خانم.

شنبه شب هم رفتیم خانه مامان جون. من بعد از قرنی آرایشگاه رفتم مژه یکشنبه هم روز عید (17 ربیع الاول) بود. در خانه بودیم. شب منو بابا جون دو تایی رفتیم عروسی. به پیشنهاد مامانی شما در خانه ماندید. خداروشکر کلی به هممون خوش گذشته بود. ممنونم عزیزم قلب دیروز هم در خانه بودیم و عصر رفتیم پیش زینب خانوم. زنعمو جان اومده بودند دیدنشون.... فردا هم شاید مطهره جون بیان پیشمون.

 

پ.ن 2: ببخشید که اینقدر دیر آمدم. مشکلات فنی باعث تاخیر بنده شد!

 

پ.ن 3: سعی میکنم عکسهای جالب این هفته را بزودی در اینجا بگذارم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله ماءده
2 بهمن 92 1:52
مریم واقعا محمدحسین رو گذاشتی و تنها رفتی عروسی مگه میشه!!!!!!! چی کار کردی شیر دوشیدی؟ مریم برا واکسن حتما تا اوردیش خونه ۲ برابر وزنش قطره استامینوفن اطفال بده و منتظر نمون بچه تب کنه و حالش بد بشه بعدن بدی و یک روز کامل هم ۶ساعت یه بار بده حتی اگه حالش خوب خوب باشه اینجوری اصلا درد رو نمیفهمه.قطره هم برای هر نوبت واکسن آک ونو از داروخونه بگیر چونکه بعد از یک ماه تاریخش تموم میشه و هیچ اثری نداره(اینارو بهداشت بهم گفت) و تجربیاتم از واکسنای فاطمه یکتاس. راستی فاطمه یکتا همه این عاشقانه هاشو با باباش داره یعنی تو بغل باباش آروم میشه چشش همش دنبال باباشه و... ما هم بوقیم ممنون عزیزم از نکات و تجربیات. بله میدونم. واکسن رو هم زدیم.