فرشته ای به نام محمدحسین
اگر آمدنت را ندیده بودم گمان میکردم فرشته ای از آسمان هستی... پسرکم وجود من تاب و تحمل عشق تو را ندارد... کمتر شیرین زبانی کن...
ای تموم بچه هام فدای تو یا حسین. این گلم نثار کربلای تو یا حسین
ای پدر و مادرم فدای تو یا حسین. زندگیم فدای کربلای تو یا حسین
پ.ن: از دیروز برای گل پسر تواشیح و نواهای جدیدی میگذارم. ساعات بیداریش کمی بیشتر شده و به طبع آن وقت بازیش بیشتر... محمد حسین به تنهایی با جغجغه هاش بازی میکنه و توپهاشو براحتی تو دستش میگیره. از دیروز هم پاهاشو کامل بالا میاره و سعی داره به سمت دهانش نزدیک کنه به کمک بابایی هم خیلی سریع دمر شدن رو یاد گرفت. البته هنوز به تنهایی نمی تونه دمر بشه. تنها مشکلم کم شیرخوردنشه
108 روزگی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی