محمدحسین چهار زانو
محمدحسین چهار زانو می نشیند. سه چهار روزیست که موقع نشستن پاهای کوچولو و نازش روی هم قرار میگیره و کلیییییییی از مادر دلبری میکند.
به گفته سرمربی مهد، عروسک های دوران کودکی مامان به آقا پسر داده شد. بر خلاف تصور، عجیب و غریب ذوق میکند...
محمدحسین یک هفته هست که موقع خنده و ذوق زیاد یک حرکت جالب انجام می دهد که خودم به او آموخته ام. گمانم دوربین تا بحال موفق به ثبت این حرکت نشده است.
شاهکار خلقت است پسرکم... (البته از نظر مامان سوسکه )
اسباب بازی های فعلی مدی کوچولو (عکس برای زمان بارداریست. و گرنه در حال حاضر یک خروار اسباب بازی دارد )
عروسک های نامبرده
همانگونه که در عکس زیر مشاهده میکنید مامان در عنفوان کودکی و قریب به بیست سال پیش این عروسک را داشته و حالا پسرک در عرض دو روز چشم و بینی این عروسک بینوا را در آورده است )
عروسکی دیگر (سوغات بابا محمود از حج تمتع، سال 75)
عروسکی دیگرتر :) (سوغات عمو احمد از استرالیا، سال 77)
یک عدد عروسک هرکول نیز در خانه مامان جون دارم که سوغات مکه پدر می باشد و به شرط داشتن دختر آن را نیز به تصرف خود در خواهم آورد
پ.ن: انگشتر فیروزه ام بالاخره پنجشنبه صبح پست میز توالت یافت شد و با یافتنش خانه ما را غرق سرور و شادی کرد