محمد من یکساله شد!!
تو 365 روز پیش پس از سختی ها و دشواری های مادرانه آمدی و به جانم روح بخشیدی... تولدت مبارک پسرم! هر چند هنوز داشتنت را باور ندارم!!! تو بی شک بهترین موجودی بودی که می توانستی تنهایی ام را پر کنی و به تکامل نزدیکترم سازی! اکنون بعد از یک سال و چند ساعت!! به خود می بالم بابت فضل و نعمتی که خدا به من عطا کرد... رحمتی که اسمش "مادری" است... قسم میخورم تو از هر لحاظ فوق تصور من و پدرت بودی! هر لحظه زندگی با تو برایمان درس است! انقدر که پاک و بی ریا به ما محبت میکنی... نمی دانم خدا ار با چه واژگانی شکر کنم بخاطر وجودت! خداروشکر که یک سال از بهترین لحظات عمرم با لذت و شادی گذشت!! خدایا به تمام خانه ها برکت و شادی و آرامش عطا کن و محمد حسینم را تحت لوای آقا امام زمان (عج) سلامت بدار!
تو حالا شیرخواره نیستی! حالا شدی کودک من!! یادت هست چهل روزگیت برایت نوشتم تو دیگر نوزاد نیستی و شدی شیرخواره من! افسوس از دویدن ثانیه ها!!!
نفس زندگی من همینطور خوب بمان و از دریچه ی کودکی به زندگی نظاره کم و لذت ببر!
پ.ن 1: این پست بصورت سرپایی و درحالت ایستاده نوشته شد.
پ.ن 2: همونطور که از عکس معلومه آقای محمدحسین کلیه ملافه ها رو نجس فرمودند و روی خوشخواب بدون ملحفه آرمیده اند! باشد که رستگار شود!!