آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

از مامان به نی نی

نود و چهارِ دوست داشتنی

1394/12/29 7:08
نویسنده : مامان مریم
317 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماه شیرین ترین پسرک دنیا

روزهای پایانی سال همیشه برایم خاطره انگیز بودند و هستند.. خصوصا از وقتی که روزهای اخر سال متوجه حضور شما شدیم، شبرینی این ایام بیشتر و بیشتر شده است.. اسفند این 5 سال اخیر با خاطرات درس خواندن کنکور دکتری و بارداری عجین شده است. همه خوب و به یاد ماندنی! خدایا بابت تمام نعماتت شکر! بابت این آرامش شکر... قبلتر از آن هم با خاطرات خواستگاری های  اسفند و حال و هوای تازه عروسانه ام در سال بعدش همراه بود... گویی بیشتر از بهمن، عاشق اسفند شده ام! بخش خاطره بازی مغزم، در حال و هوای اسفند تمرکز بیشتری دارد! 

کارهای عید هنوز تمام نشده است.. چند روزی هست که مجدد درگیر مقاله ام هستم و مجبورم نصفه نیمه به خانه برسم! شرایط خوب و روبراه هست! شما نه تنها راحت  و روان صحبت میکنی بلکه تخصص زیادی در پیچوندن، گول زدن و خودشیرینی پیدا کرده ای.. هر روز صبح که بیدار میشوی با همان چشمان بسته آمار میگیری!!!

-بابا کجا رفته؟

-عرفان کجاست؟

-پیش کیه؟ چیکار میکنه؟ بریم پیشش و...

علاقت به پایین رفتن خیلی آزاردهنده شده.. وقت و بی وقت مزاحمشون میشوی و...علاقه دیگر ت اسباب بازی های دایی هست که به نحو بدی هدایت شده است. طوری که دیروز بخاطر بهانه گیری شما زودتر برگشتیم و پدر به عنوان جایزه مارو بردند سینما! که ای کاش نرفته بودیم! فیلم ابدویک روز! به شدت غم افزا..اون هم در شب عید...

مثال های پیچوندن:

بک روز صبح سوییچ ماشین را گرفتی، بابا گفتند بده میخوام برم شرکت! گفتی نه! گفتند خب خودت بیا ماشین رو روشن کن! گفتی: نهههه سرده! من سرما میخورم!!! و موجبات خنده ی اطرافیان را فراهم کردی!

وقتی بخواهی جایی نروی از خواب بیدار نمیشوی! ماساژ و... هم جواب نمیدهد! مدام میگویی من خواااااابم! از آن طرف فقط کافیست بخواهم در شرایطی بخوابی و استراحت کنی! همان لحظه برجا بیدار شده ای!

وقتی کسی وسایل محبوبت را بخواهی مستقبم نمیگویی نه! میگی خرابه! بذار درستش کنم! کار نمیکنه! باتری نداره و... یعنی هرجوری یحث کنیم شما در زبان ریزی برنده خواهی شد!

بی هوا میگویی:

-مریم خانم خیلی دوستت دارما!! مریم خانم این حرفا چیه؟! کلا نمام تیکه کلامهای آدمهای اطرافت رو خووب بلدی! (باز هم ذهنم یاری نمیکند :( )

رابطه ات با زینب بهتر شده است. غذا خوردنت اصلاااااا تعریفی ندارد ولی باز هم خداروشکر...من بنده شاکر خدا هستم!

 

 

تا سال 95 و آغازی دیگر یدرود!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)