آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

از مامان به نی نی

لحظه ی بیادموندنی و سرخوشی مادر!

1392/4/7 16:58
نویسنده : مامان مریم
179 بازدید
اشتراک گذاری

پسرتنبل من بالاخره تکون واضح خورد. وای خدای من ممنونم بابت این لحظات خوش...وقتی حسش کردم بغضم گرفت...بعد نهار روز جمعه (که مامان جون اینا رو ناراحت کردیم و نرفتیم باغ! در عوض مادر مهربونت برای بابایی یه کباب خوشمزه درست کردند) که تو هال دراز کشیده بودم و بابایی هم چند متر دورتر تو پذیرایی دراز کشیده بودند، متوجه شدم زیر دلم کمی لرزید...خدایا عالی بود. مثل پروانه ای که بال میزنه... البته این احساس رو چندین بار چشیده بودم. اما این بار واضح و ملموس بود... به باباجون هم همون لحظه گفتم.

به دنیا بیای یه تنبیه اساسی میشی که اینطوری مامان مظلومت رو نگران کردیقلب فدای دست و پای ظریفت...فرشته ی 26.6 سانتی و 340 گرمی من...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

آرزو
8 تیر 92 8:37
حس زیبا و وصف نشدنی هست دلم مال اون روزا تنگید
نهایت لذت رو ببر عزیزم


آخی عزیزم...بله وقعا!
بانو
9 تیر 92 10:26
سلام عزیزم
خوبی؟
مبارک باشه تکون آقا پسر و حس زیبای مادر!
قدر این روزا رو حسابی بدون!


ممنون عزیزم.
مامان ریحانه
9 تیر 92 15:18
سلام عزیزم.مبارک باشه اولین احساس فرشته ی قشنگت،خدا حفظش کنه


ممنون گلم.
الی
12 تیر 92 8:40
عزیزم بذار اونروزی بیاد گه به خاله الی زنگ میزنی و خسته و درمونده از شیطونی های گل پسری به من گله میکنی.خدایا به همه مامانا صبر بده


وای نگو از اون روز...انشالله خدا اولاد صالح و آروم نصیب کنه....