خوابتو دیدم پسرم!
شاید تاثیر حوزه رفتن دیروز باشد! شب خواب دیدم به راحتی در خانه مامان جون و به کمکشون زایمان کردم...بدون هیچ دردی! بخاطر مطالعات زیادم خیلی حرفه ای وقتی شما به دنیا اومدی گذاشتمتون روی سینم...وااااااااااااای خدا! ناب ترین حس زندگیم رو تجربه میکردم! یه پسر خوشگل و ترتمیز! لب و بینی ات به دایی محمدعرفان شبیه بود. خیلی شبیه! بعد هم بهتون شیر دادم...از هر دو سینم (اینم تاثیر کلاس های زایمان و اینترنته) خلاصه که خواب فوق العاده ای بود...شیرین تر از عسل خدا کنه خوابهام به همین خوبی تعبیر بشه و همین اتفاقات روز زایمان پیش بیاد...
دوستت دارم پسرم....
پ.ن: دیروز بعد حوزه رفتم خانه مامان جون. دیگه امروز خانه ایم. بابا رفتند نماز جمعه. اما مامان اینا و خاله اینا با هم رفتند نهار بیرون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی