ورود به ماه نهم
سلام پسر خوبم
تاریخ ها از دستم رفته..اما به احتساب تاریخ مادرت!! امروز (34 هفته و 2 روز) وارد نه ماهگی شده ایم! تازه دیروز به این حقیقت پی بردم که این هفته ورد شما به 9 ماهگی هست! خیلی دلم گرفت! از اینکه بزودی بدن مادرت رو ترک میکنی! از اینکه از این به بعد، فقط و فقط به من تعلق نداری! بارداری با تمام سختی هاش خیلی خیلی شیرینه! حتی اگر تا 9 ماهگی تهوع و ویار شدید داشته باشی...دوستت دارم پسرم....
عکس شما و شکم قلمبه ی من در انتهای 8ماهگی (خواننده های وبلاگ! مدیونید اگر بخندید!! )
پ.ن: دیشب با بابایی رفتیم منوچهری و یه کیف خوشگل برای وسایل شما گرفتیم. بعد هم یکسره رفتیم پارک شهر و غذامونو خوردیم! غذا فوق العاده خوشمزه بود! ولی این گربه های بی همه چیز کوفتمون کردند و بابا همش در حال مراقبت از منو شما بودند (یه همچین مامان شجاعی هستم من! ) به حدی که وقتی اومدیم خونه مامانی اینا کمر درد شدیدی گرفته بودم و شما تا یک ساعت تکون نخوردی! خدا کمشون کنه الهیییییییییییییی!!