جوجک با مادر به حمام میرود!
به نام خدا
سلم آقا محمدحسین خوشگل!
امروز عصر دو تایی و البته با نظارت مامانی رفتیم آب بازی! خیلی ترسناک بود! اما در عین حال شیرین!!
پ.ن: فعلا در ناراحتی به سر میبرم! الان ایمیل استادمو دیدم که بخاطر این دو سه هفته کار نکردن، منو توبیخ کرده بود!! بعد از یک سال کار روی این مقاله گفته اسممو حذف میکنه! لحنش هم اصلا جالب نبود!! خیلی عجیبه خوب به موبایلم زنگ میزدند!! اون یکی دانشجویی که با هم داریم کار میکنیم هم شمارمو داشت!! بغض داره خفم میکنه! اما فدای سر گل پسر!! محمدحسین جان انقدر شیرینی که فراموش کرده بودم وظیفه ای جز مادری هم به گردنمه...دلم میخواد فقط مادر باشم و بس!! اصلا علم و دانش این دنیا رو نمی خوام...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی