آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

از مامان به نی نی

21 روزگی و اضطراب

1392/9/15 13:41
نویسنده : مامان مریم
185 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان

امروز خیلی استرس دارم! با اینکه کار همیشگی بابا جون بوده اما این بار چون شما هستید استرس دارم!!

بابا فردا میخوان سفر برند. نگران همه چیز هستم! سلامتی شما! سلامتی بابایی و... خداکنه این مدت به خیر بگذره...   احتمالا بابا جون ماهگرد شما و شب یلدا نیستند (هیچوقت تو این چند سال تاهل شب یلدا خونه نبودند! همیشه تو این بازه زمانی یه سفر طولانی میرند گریه)  البته شب یلدا . ماهگرد و اینا مهم نیست! خصوصا که تو ماه صفر هستیم! اما همشون بهانه ی دور هم بودنه! میخواستم شب اول دی لباس هندوانه تنت کنم قلب انشالله اگر بشه امروز میرم بهار و میخرم. راستی این مدت چون به اینترنت پر سرعت دسترسی ندارم و از اینترنت زغالی متنفرم؛ نمیتونم آپ کنم!

وداع با پدر 

 

 

 

قربونت برم نفسم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله سمانه
15 آذر 92 16:46
آخی چشای محمد حسین روشنه! ماشالا چه نازه ایشالا همسرت به سلامت برن و برگردن و بهتون سخت نگذره. ممنون عزیزم. همچنین شما .
مادر منتظر
16 آذر 92 13:54
سلام دوست خوب و مهربونم لطفا اگه تونستی هر چه زودتر به وبلاگم بیا.
خاله ستاره
16 آذر 92 14:53
ماشالله آقا محمد حسین. مریم از چشماش معلومه مثل خودت باهووووووووشه جای آقا هم خالی نباشه. ان شالله به سلامت برگردن. قربونت برم! لطف داری دوست خوبم.