نوروز 1394 و روز مادر
به نام خدا سلام به عزیزترین پسر دنیا انقدر وقتمان محدود است که در 7 صبح بصورت سرپایی وبلاگ آپ میکنم. چون خیلی وقت است ننوشته ام و میترسم همه چیز با جزئیات از ذهنم برود. نوروز 1394 به لطف خدا خیلیییی خوب و آرام سپری شد. دو روز اول عید مشغول دید و بازدید و دو روز دیگر مشغول هیئت و عزاداری بودیم. مطابق رسم هر ساله شب عید منزل مامانی اینا و روز عید منزل مامان جون رفتیم. سال تحویل هم بنا به عهد هر ساله در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در کنار مامانی اینا سپری شد و شما از وقتی سوار کالسکه شدی خوابیدی. بعد از مراسم تحویل سال و زیارت، در راه برگشت، حلیم و آش خریدیم و بعد نماز صبح خوردیم و تا ساعت 12 ظهر خوابیدیم. عصر روز اول خانه عمو مرتضی ...