پسرک قانع
یک سال قبل که از دندونپزشکی شیپور جایزه گرفت، همون روزای اول تو خونه مامانجی جاگذاشت و دیگه سربه نیست شد. کل این یکی دوسال هرشب موقع مسواک بهم شیپور رو یاداوری میکرد.. حالا امروز که بعد کلی وقت شاید حدود ۱۲ ماه و حتی بیشتر رفتم بازار تماام مغازه ها رو دونه به دونه برات گشتم تا شیپور پیدا کنم... ولی نبود که نبود.. خیلیا میخندیدن و میگفتن شیپور تو مغازه نمیفروشند و مال دستفروشاست ... به بابا زنگ زدم.. به مامانی پیام دادم.. هیلی مستاصل بودم.. نمیهواستم جلوی پسردلبندم شرمنده باشم. باخودم گفتم توی راه هرچی دیدم میخرم و نهایت چیزی پیدانکردم بستنی یا پاستیل میگیرم. درنهایت از مترو توپ لیزری خریدم و خوشحال و خندان برگشتم خونه. وقتی رسیدم خو...
نویسنده :
مامان مریم
20:39